ایده بزرگراه مقاومت و همکاری اقتصادی ایران، عراق و سوریه برای خنثی سازی جنگ اقتصادی آمریکا

همکاری‌های نظامی محور مقاومت سبب شده ‌است تا آمریکا به اهداف خود در شکل گیری خاورمیانه جدید نرسد. با شکست آمریکا و متحدانش در جنگ نظامی، جنگ اقتصادی علیه کشورهای مقاومت به راه افتاده که هدف آن به زانو در آوردن این کشورهاست، بنابراین لزوم همکاری‌های اقتصادی بین این کشورها بیش از پیش احساس می شود.

به گزارش تحریریه،‌ با پایان عمر داعش و شروع بازسازی‌ها در عراق و سوریه، نوبت آن رسیده است تا همکاری کشورهای مقاومت در زمینه اقتصادی گسترش یابد و اتحاد و همبستگی این کشورها در برابر جنگ اقتصادی که علیه کشورهای مقاومت به راه افتاده است بیش از پیش تقویت شود. ابتکار بزرگراه مقاومت ایده‌ای است که می‌تواند با توافق کشورهای محور مقاومت شکل بگیرد و به جنگ اقتصادی آمریکا علیه این کشورها خاتمه دهد.

جنگ اقتصادی آمریکا علیه کشورهای مقاومت

جنگ اقتصادی، استفاده یا تهدید به استفاده از وسایل اقتصادی علیه یک کشور به منظور تضعیف اقتصاد و در نتیجه کاهش قدرت سیاسی و نظامی آن است. جنگ اقتصادی همچنین شامل استفاده از ابزارهای اقتصادی برای وادار کردن یک دشمن برای تغییر سیاست‌ها و یا تضعیف توانایی آن برای انجام روابط عادی با کشورهای دیگر است. تحریم‌های تجاری[1]، تبعیض‌های تعرفه‌ای[2]، مسدود کردن دارایی‌های سرمایه‌ای، تعلیق کمک‌ها، منع سرمایه‌گذاری و سایر جریان‌های سرمایه‌ای و سلب مالکیت برخی از ابزارهای جنگ اقتصادی هستند.

کشوری که جنگ اقتصادی را شروع می‌کند به دنبال تضعیف اقتصاد رقیب از طریق منع دسترسی به منابع فیزیکی، مالی و فنی و یا به وسیله جلوگیری از توانایی آن برای بهره‌مندی از مبادلات تجاری، مالی و تکنولوژیکی با سایر کشورها است. اثربخشی جنگ اقتصادی به تعدادی از عوامل، از جمله ظرفیت دشمن برای تولید کالاهای داخلی و یا به دست آوردن آن‌ها از سایر کشورها بستگی دارد.

آمریکا به دلایل سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف جهان را تحریم می‌کند اما سهم بیشتری از این تحریم‌ها، کشورهای مقاومت را هدف قرار داده‌ است. به گفته گرین اسپین، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا، جنگ عراق تنها برای نفت بوده است و لبنان و سوریه نیز از تحریم‌های آمریکا در امان نبوده‌اند و هدف تحریم‌های اقتصادی آمریکا قرار گرفته‌اند.

 تهدید کردن لبنان با تحریم بانک مرکزی این کشور به معنای اعلان جنگی بزرگ ضد لبنانی‌ها با هدف نابود کردن اقتصاد این کشور است؛ چرا که تحریم بانک مرکزی به معنای منزوی شدن دائمی لبنان از سیستم مالی جهانی است.

در سوریه نیز که با مشکلات اقتصادی به دلیل جنگ مواجه است، آمریکا با وضع قانون قیصر (سزار) تحریم‌های شدیدی را بر سوریه إعمال کرده است که هدف از این تحریم‌ها، بلوکه کردن درآمدهای مسؤولان این کشور است تا نتوانند پیروزی نظامی را در جنگ محقق سازند.

قانون سزار این توانایی را به رئیس جمهور آمریکا می‌دهد که علیه افراد، نهادها و کشورهایی که از سوریه حمایت مالی یا فنی نمایند، تحریم اعمال کند. این قانون شامل همه افرادی می‌شود که کالایی را به دولت سوریه می‌فروشند یا کالایی را برای آن فراهم می‌کنند همچنین خدمات یا تکنولوژی یا اطلاعات یا حمایت علمی یا هر نوع حمایت دیگری را از این کشور به عمل می‌آورند. در واقع به موجب قانون سزار، تمام طرف‌هایی که وارد معاملاتی در زمینه تکنولوژی‌های نظامی و خدماتی با نظام سوریه شوند، تحریم‌ می‌شوند.

بزرگراه مقاومت

با فروکش کردن درگیری‌های نظامی در عراق و سوریه،  نوبت به همکاری‌های اقتصادی بین کشورهای محور مقاومت رسیده است. حمل و نقل از مهمترین موضوعات در همکاری بین این کشورها است، حمل و نقل دریایی به سبب زمان‌بر بودن و بالا بودن هرینه‌های حمل به سبب مسافت طولانی گزینه مناسبی برای همکاری این کشورها نیست. حمل و نقل هوایی نیز هزینه بالایی دارد، زیرساخت‌های آن به طور کامل در این کشورها فراهم نیست و امکان کنترل از سوی سایر کشورها وجود دارد بنابراین بهترین گزینه حمل و نقل زمینی است.

ابتکار بزرگراه مقاومت ایده‌ای است که می‌تواند حمل و نقل بین کشورهای مقاومت را تسهیل کند، این بزرگراه از تهران شروع می شود و با گذر از بغداد در عراق و دمشق در سوریه، از بیروت و لاذقیه به دریای مدیترانه متصل می‌شود.

 البته تاکنون این مسیر به طور دقیق جانمایی نشده ‌است و ابهاماتی در آن وجود دارد. مهمترین مشکل این بزرگراه در مرز عراق و سوریه است جایی که انتخاب گذرگاه مرزی، اهمیت بالایی دارد. در طول مرز 600 کیلومتری بین این دو کشور، سه گذرگاه برای عبور از عراق و رسیدن به سوریه وجود دارد؛ ربیعه، البوکمال و التنف.

گذرگاه «الیعربه-ربیعه» که استان الحسکه سوریه را به شهرستان الرابعه عراق متصل می‌کند از سال ۲۰۱۳ عملا بسته شد و اکنون نیز نیروهای آمریکا و انگلیس با شبه‌نظامیان کُرد موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) آن را اشغال کرده‌اند.

 گذرگاه دوم «الولید-التنف» است که در منطقه الرطبه استان الانبار، در نزدیکی غربی‌ترین نقطه عراق و شمالی‌ترین نقطه اردن، در منطقه بیابانی کویری واقع شده است. این نقطه مرزی اصلی در بزرگراه دمشق-بغداد است. پاسگاه مرزی التنف زیر مجموعه استان الحمص سوریه اداره می‌شود. این گذرگاه چندین بار بین گروه‌های مختلف دست به دست شده ‌است. آمریکا و انگلیس می‌کوشند با ایجاد اختلاف بین طوایف اهل تسنن و سایر گروه‌های عراقی و سوری کنترل این گذرگاه را به دست گیرند، در این راستا با سازماندهی برخی افراد جدا شده از ارتش سوریه گروهی تحت عنوان ارتش کماندویی انقلابی (RSA) تشکیل داده و بیشتر از طریق این گروه به این گذرگاه حمله می‌کنند.

گذرگاه استراتژیک ابوکمال ۳۴۰ کیلومتر با بغداد و ۴۵۰ کیلومتر با دمشق فاصله دارد. دو شهر القائم در استان الانبار عراق و دیرالزور سوریه را از راه زمینی به هم متصل می‌کند. این دو شهر نزدیک‌ترین شهرها به مرز دو کشور در جنوب شرق سوریه و شمال غرب عراق هستند.

گذرگاه «البوکمال- القائم» از پنج جهت امنیتی، سیاسی، ژئوپلتیک، اقتصادی و فرهنگی برای سوریه و عراق اهمیت دارد. اوج گیری داعش با اشغال این گذرگاه و شکست قطعی آن با فتح مجدد این گذرگاه استراتژیک میسر شد. آنچه اهمیت گذرگاه ابوکمال را دوچندان می‌کند، اتصال نیروهای زمینی محور مقاومت و گرفتن ابتکار عمل از تروریست‌های مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی است که اکنون به طور پراکنده و محدود علیه دو کشور سوریه و عراق عملیات‌های تروریستی انجام می‌دهند.

سه گذرگاه اصلی بین عراق و سوریه

بازگشایی گذرگاه البوکمال از نظر سیاسی نشان‌دهنده پایبندی دوجانبه و به ویژه عراق به موضوع موقعیت جغرافیایی در زمینه بازگرداندن نقش منطقه‌ای دو کشور و حضور در نقشه سیاسی خاورمیانه است.

این مسیر امکان انتقال محموله‌های نفت خام و نفت تصفیه شده در محدوده‌های تحت کنترل سوریه را فراهم می آورد همچنین امکان مدیریت کسری تجاری 7 میلیارد دلاری، توازن مجدد در اقتصاد وابسته به بازارهای کشاورزی را آماده می‌کند.

از نظر اقتصادی بازگشایی این گذرگاه می‌تواند روابط اقتصادی، تجاری و گردشگری سوریه، عراق، جمهوری اسلامی ایران و لبنان را گسترش دهد که شکست آمریکا در جنگ اقتصادی سوریه را در پی خواهد داشت. با بازگشایی این گذرگاه یک گام بسیار مهم برای بازگشت شرایط به قبل از ظهور داعش و عادی شدن تردد روزمره بین عراق، سوریه و ایران صورت می‌گیرد. با توجه به پتانسیلی که این گذرگاه برای تجارت به وجود می‌آورد ترانزیت کالا و خدمات از مرز زمینی افزایش می‌یابد و تنوع پیدا می‌کند و هزینه واردات کشورهای مقاومت را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد. بهره‌برداری از این مسیر می‌تواند به دور زدن تحریم‌های بین المللی علیه کشورهای مقاومت کمک شایانی نماید.

در بُعد ژئواستراتژیک بین المللی، از سرگیری ارتباطات زمینی میان کشورهای محور مقاومت امکان پیوستن آنها به ابتکار یک کمربند-یک جاده را نیز فراهم آورده که این امر به معنای جذب سرمایه‌گذاری‌های چین و رسیدن تجارت شرق آسیا به سمت دریای مدیترانه و به دنبال آن اروپا و آفریقا است. همچنین ایجاد یک منطقه همکاری اقتصادی که از دریای مدیترانه به سمت آسیای مرکزی تا مرزهای ایران و افغانستان کشیده می‌شود به کشورهای این منطقه قابلیت‌های بسیار خوبی در زمینه تکامل و توسعه و پیشرفت می‌بخشد.

با توجه به مزایا و فرصت هایی که این بزرگراه به وجود می آورد، آمریکا این بزرگراه را به عنوان تهدیدی بزرگ علیه خود و رژیم صهیونیستی می‌داند و بهره‌برداری از این بزرگراه را به منزله پایان اشغال قدس تلقی می‌کند؛ بنابراین برای جلوگیری از بهره‌برداری این بزرگراه به هر طریقی ممانعت خواهد کرد.

 

نتیجه گیری

همکاری‌های نظامی محور مقاومت سبب شده ‌است تا آمریکا به اهداف خود در شکل گیری خاورمیانه جدید نرسد. با شکست آمریکا و متحدانش در جنگ نظامی، جنگ اقتصادی علیه کشورهای مقاومت به راه افتاده است که هدف آن به زانو در آوردن این کشورهاست، بنابراین لزوم همکاری‌های اقتصادی بین این کشورها بیش از پیش احساس می شود.

ابتکار بزرگراه مقاومت، ایده‌ای است که با آن می‌توان راه شهدای مدافع حرم به خصوص حاج قاسم سلیمانی را در زمینه اقتصادی ادامه داد و به جنگ اقتصادی که آمریکا علیه کشورهای مقاومت به راه انداخته است پایان داد.

حمل سریع‌تر کالاها از ایران به کشورهای محور مقاومت، کاهش هزینه‌های انتقال، تقویت همکاری‌های اقتصادی کشورهای درگیر، بی‌اثر شدن تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه کشورهای مقاومت، بازسازی سریع‌تر عراق و سوریه، دسترسی ایران به سواحل مدیترانه و ... تنها بخش کوچکی از فرصت‌ها و مزایای این ابتکار برای کشورهای مقاومت است.

با این وصف، متاسفانه هنوز انگیزه کافی برای شکل‌گیری توافق‌ها و تامین زیرساخت‌های لازم بین این کشورها به وجود نیامده است. انعقاد پیمان‌های دوجانبه و چندجانبه بین کشورهای مقاومت، استفاده از ظرفیت‌های چین در ابتکار یک کمربند-یک جاده راه‌حل‌هایی است که می‌تواند تحقق ابتکار بزرگراه مقاومت را تسریع کند.

محمد احمدی بنی*

منابع

https://donya-e-eqtesad.com

https://www.irna.ir

https://www.tasnimnews.com

https://www.britannica.com/topic/economic-warfare

https://www.forbes.com

https://www.gisreportsonline.com

https://www.atlanticcouncil.org

https://www.islamtimes.org

 

پایان/

۲۲ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۸
کد خبر: 8286

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 1 =